دوباره پرسید: خواهر شوهرت نجیبه؟


زن داشت حرف می زد.نخواست یا نشنید شاید که جواب نداد,این بار.

دفعه ی اول گفت بود.انگار با تردید. گفت رفت سر کار.

آن یکی گفت همونه. سرو گوشش می جنبد حتما.

و عروس تایید کرد. از وقتی رفت سر کار چشم و گوشش باز شد.

و این ها درباره زنی بود که طلاق میخواست بخاطر بد دلی شوهرش.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زغال سنگ درخشان Cynthia مغالطات در حقوق ندای دوست .گزیده اشعار رضا پیرمرادیان سمیرمی serat124 China LED Track Lights Manufacturers Christina فروشگاه اینترنتی shoptor آخرین اخبار و مطالب هوانوردی