آن مرد با باران خواهد آمد
دیروز چند فیل در آفریقا مردند. از خشکسالی. میبینی؟ حتی فیلها هم با آن عظمت به همین سادگی ممکن است بیفتند و دیگر پایی برای برخاستن و نایی برای نفس کشیدن نداشته باشند.
تصویر و خبر مرگ فیلها انگار که چیزی ناممکن یا لااقل دور از ذهن بود. فیلها را شاید بشود کشت، عاجشان را برید اما، مردن آن هم از خشکسالی انگار جایی توی ذهن نداشت.
اما، آدما چرا. آدمها فیل نیستند. آدمها کم طاقتاند. ضعیفاند. یک روز، شاید دو روز آب بهشان نرسد پژمرده میشوند. میافتند. خب خودمان هم آدمیم. خبر داریم. اصلا خبرهایش را بارها و بارها شنیدهایم. فرقی هم نمیکند کجا باشند. در قلب اروپا یا روستایی در آسیا. آدمند دیگر. فیل که نیستند.
بیا و منت بگذار برای خاطر فیلها هم که شده کاری کن. شاید که از گذر ابر رحمتت ما آدمهای خیلی ضعیف هم به جرعه آبی نا و نوایی به زانوهایمان آمد. اگر نه به خاطر آدمها، بیا و این بار به خاطر فیلها برگرد.
درباره این سایت